فهرست مطالب

پزشکی بالینی ابن سینا - سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 34، زمستان 1383)

مجله پزشکی بالینی ابن سینا
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 34، زمستان 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/11/10
  • تعداد عناوین: 12
|
  • مقالات پژوهشی
  • محمدرضا نیکروش، مهدی جلالی صفحه 5
    اسید والپرئیک (والپرات سدیم) بعنوان یک داروی ضد صرع و ضد تشنج شناخته می شود، اثرات تراتوژنیک آن بر روی نورو اپیتلیوم لوله عصبی موضوعی است که از مدتها قبل مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این شواهدی در مورد بروز نقایص اسکلت محوری (ستون مهره ها) و نقایص اندامهای حرکتی نیز در بعضی از پژوهشها ارایه گردیده است. بنابراین با توجه به اینکه جویز اسید والپرئیک در اوایل دوران بارداری ممکن است تکامل لوله عصبی و بافت های مجاور آن را در جنین تحت تاثیر قرار دهد، در این مطالعه سعی گردیده است تغییرات تکاملی لوله عصبی ونوتوکورد در جنینهایی که مادرانشان تحت تاثیر این دارو قرار گرفته اند مورد بررسی قرار گیرد.
    برای این منظور رت هایی از نژاد ویستار به عنوان گروه تجربی در نظر گرفته شد و در روز 9 حاملگی در دو نوبت صبح و شب (به فاصله 12 ساعت) از طریق Animal feeding مورد تجویز مقدار600mg/kg اسید والپرئیک قرار گرفتند، در گروه دیگری از رت های حامله به عنوان گروه کنترل، مشابه این عمل با تجویز 3/0 میلی لیتر سرم فیزیولوژی صورت پذیرفت. سپس در روز 20 حاملگی، جنینها جمع آوری شده و پس از بررسی ناهنجاری های ظاهری مورد آماده سازی بافتی و مطالعه میکروسکوپی قرار گرفتند.
    در بررسی نتایج بدست آمده مشخص گردید که علاوه بر نقایص مادر زادی مشخصی (از قبیل نقایص اسکلت محوری و اسپینا بیفیدا) که تاکنون در مورد تاثیر اسید والپرئیک گزارش گردیده است، ناهنجاری نادر و بی سابقه ای تحت عنوان Syringomyelia به چشم خورد که به ایجاد حفره های غیر طبیعی وسیعی در ماده عصبی نخاع ناحیه گردنی و سینه ای منجر شده و همچنین تمایز نوتوکورد نیز در این سطوح با اختلال مواجه گردیده بود. کیست هایی که در مناطق یاد شده پدید آمده بودند به واسطه لایه های متراکمی از سلولهای گلیال احاطه گردیده بود. علاوه بر این، نوعی آتروفی ماده خاکستری و ماده سفید در مجاورت این کیست ها به چشم می خورد که بافت عصبی نخاع را در این مناطق دستخوش تغییر نموده بود.
    یافته های حاصل را چنانچه به انسان تعمیم دهیم می توان چنین نتیجه گرفت که بین تجویز اسید والپرئیک به مادران حامله و خطر پیدایش نقایص شدید تکاملی نظیر آنچه که به عنوان نقص نادر Syringomyelia در این مطالعه دیده شد رابطه ای قوی وجود دارد.
    کلیدواژگان: اسید والپرئیک، تراتوژن ها، ناهنجاریها، سیرنگومیلی، موش
  • رامین کریمی، علی مصطفایی، بهمن تبرایی، یدالله بهرامی، جلال عبدالعلی زاده صفحه 14
    ایمونوبلات از روش هایی است که بطور معمول برای مطالعه واکنش بین آنتی بادی و آنتی ژن مورد استفاده قرار می گیرد. واسرشته شدن برخی از پروتئین ها در ایمونوبلاتینگ می تواند تاثیر اساسی روی این واکنش بگذارد. در این پژوهش واکنش پروتئین های پیکره بروسلا آبورتوس (S19) با سرم جدا شده از گونه های انسان و بز مبتلا به بروسلوز و خرگوش ایمن شده با بروسلا با روش ایمونوبلاتینگ و کروماتوگرافی جذبی مورد بررسی قرار گرفتند.
    پس از کشت انبوه باکتری، استخراج آنتی ژن های پیکره بروسلا آبورتوس با زویترجنت 14-3 و لیزوزیم انجام گرفت. فراکسیون گاماگلوبولین سرم انسان، بز و خرگوش توسط آمونیوم سولفات رسوب داده شد. پروتئین های پیکره بروسلا آبورتوس از ستون کروماتوگرافی جذبی که لیگاند مورد استفاده در آن فراکسیون گاماگلوبولین انسان، بز یا خرگوش بود، عبور داده شد. برای بررسی واکنش پروتئین های باکتری با سرم ها از دو روش SDS-PAGE و ایمونوبلاتینگ استفاده شد.
    SDS-PAGE و ایمونوبلات پروتئین های جذب شده و جذب نشده به ستونهای کروماتوگرافی جذبی حاوی لیگاند گاماگلوبولین انسان، بز و خرگوش نشان داد که آنتی ژن های پیکره بروسلا را از نظر واکنش با آنتی بادی می توان به چهار دسته تقسیم کرد: آنتی ژن هایی که در هر دو حالت طبیعی و واسرشته با آنتی بادی واکنش می دهند.
    آنتی ژن هایی که در حالت طبیعی با آنتی بادی واکنش می دهند اما در حالت واسرشته واکنشی با آنتی بادی نمی دهند. آنتی ژن هایی که در حالت طبیعی با آنتی بادی واکنش نمی دهند اما در حالت واسرشته با آنتی بادی واکنش می دهند. آنتی ژن هایی که نه در حالت طبیعی و نه در حالت واسرشته با آنتی بادی واکنش نمی دهند.
    بطورکلی نتایج نشان داد که بررسی واکنش آنتی ژن و آنتی بادی با دو روش کروماتوگرافی جذبی و ایمونوبلاتینگ تفاوت های قابل ملاحظه ای دارند و تفسیر نتایج ایمونوبلاتینگ در خصوص بخشی از پروتئین ها چندان قابل اعتماد نیست.
    کلیدواژگان: ایمونوبلات، بروسلا آبورتوس، کروماتوگرافی جذبی
  • سعید محمودی، کریم ناصری، سعید بشیریان، بهزاد اشرفی صفحه 23
    عمل جراحی برداشتن کیسه صفرا ازجمله اعمال جراحی دردناک است که به علت مجاورت محل برش آن با قفسه صدری، با کاهش فونکسیون ریوی و عوارض متعاقب آن همراه است. بیدردی موثر بعد از عمل باعث کاهش این تغییرات و عوارض شده و در بهبود سرانجام بیماران موثر است. هدف از این مطالعه، مقایسه کارآیی بیدردی ایجادشده توسط تزریق بین جنبی بوپیواکائین و تزریق داخل عضلانی متادون در بیماران بعد از برداشتن کیسه صفرا می باشد.
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در بخش های جراحی بیمارستانهای اکباتان و مباشر کاشانی همدان انجام شد. بیست بیمار با گروه ASA I,II به طور تصادفی به دو گروه 10 نفری تقسیم شدند. برای گروه اول کاتتر بین جنبی تعبیه شد و ازطریق آن20میلی لیتر از محلول بوپیواکائین25/0% به داخل فضای بین جنبی تزریق شد.برای گروه دوم 70g/kg متادون داخل عضلانی تزریق شد. داروهای فوق با همان دوز برای بیماران هر دو گروه و با فواصل هر 8 ساعت یکبار و به مدت 48 ساعت تکرار شدند. 6 ساعت پس از عمل، از کلیه بیماران هر دو گروه، نمونه خون جهت اندازه گیری گاز خون شریانی گرفته شد و شدت درد (VAS) با استفاده از خط کش افقی اندازه گیری شد.
    دو گروه مورد مطالعه از لحاظ جنسی و سنی از نظر آماری اختلاف معنی داری با هم نداشتند. نتایج تستهای عملکرد ریوی از جمله ظرفیت حیاتی 48 ساعت بعد از عمل در هر دو گروه کاهش یافت که در گروه اول این کاهش کمتر از گروه دوم بود و این اختلاف ازنظر آماری معنی دار بود (P=0.03). شدت درد در بیماران گروه اول در 6، 24 و 48 ساعت بعد از عمل (به ترتیب 3.6، 5.4، 2.3) پایین تر از گروه دوم (به ترتیب 5.1، 6، 4.2) بودکه از نظر آماری اختلاف معنی داربود (P=0.006). رضایت بیماران از بیدردی نیز در گروه اول (60% رضایت زیاد) از گروه دوم (بدون رضایت زیاد) بیشتر بود که ازنظر آماری اختلاف معنی دار بوده است (P=0.004).
    نتایج این مطالعه نشان داد، استفاده از بوپیواکائین بین جنبی نسبت به مخدر داخل عضلانی متادون، با بیدردی بهتر و رضایت بیشتر بیماران همراه بوده و عملکرد ریوی را نیز بهتر حفظ می کند.
    کلیدواژگان: برداشتن کیسه صفرا، بوپیواکائین، بیدردی، متادون
  • امیر فرهنگ میراسماعیلی، نسرین فرهادیان صفحه 28
    زاویه محور طولی دندانها در بعد مزیودیستالی (tip) و در بعد باکولینگوالی (torque) در برقراری اکلوژن ایده ال اهمیت ویژه ای دارد و از دیرباز توجه محققین را به خود جلب نموده است. هدف مطالعه حاضر مقایسه زاویه tip و torque دندانهای دایمی در گروه درمان شده با دستگاه اج وایز و گروه دارای اکلوژن طبیعی بود. در این مطالعه 19 بیمار که با روش استاندارد اج وایز و بدون کشیدن دندان معالجه شده بودند بعنوان گروه درمانی و 20 دانش آموز پیش دانشگاهی با اکلوژن نرمال بعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. پس از قالبگیری و تهیه کست از همه نمونه ها، نقاط و خطوط رفرانس روی سطح فاسیال دندانهای هر کست با مداد مشخص شد. زوایای tip وtorque تاج دندانها به کمک دستگاه ویژه ای که به همین منظور طراحی شده بود 3 بار اندازه گیری گردید. نتایج توسط آزمونهای آماری t-student و Kruskal-Wallis مورد ارزیابی قرار گرفت. میانگین سن گروه درمانی و گروه کنترل بترتیب 5/0±8/18 و 8/0±3/20 بود. میانگین زاویه torque buccal crown در گروه درمانی در دندان لترال بالا (82/5± 76/8) بطور قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل (21/5± 75/4) بیشتر بود (P<0.03). همچنین تفاوت قابل ملاحظه ای در میانگینlingual crown torque پرمولردوم پایین در گروه درمانی (-26.66±4.64) نسبت به گروه کنترل (-23.48±5.99) دیده شد (P<0.05).
    به استثنا زاویه torque دندانهای لترال بالا و پرمولر دوم پایین، اختلاف معنی داری بین دندانهای گروه دارای اکلوژن نرمال و گروه درمان شده با سیستم استاندارد اج وایزاز نظر زاویه tip وtorque مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: ارتدنسی، جفت شدن درست دندان، حرکات دندانی، زاویه دندان
  • نوشین بزازی صفحه 33
    ناخنک اولیه یکی از بیماری های شایع چشم در جهان است که با 22% شیوع در نقاط استوایی بیشترین فراوانی را دارا میباشد. روش های جراحی متفاوتی در درمان ناخنک وجود دارد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و مقایسه عوارض و عود بیماری پس از عمل جراحی به دو روش Rotational Flap و Bare Sclera انجام گرفته است.
    این مطالعه از نوع کوهورت گذشته نگر می باشد که بر روی 80 بیمار مبتلا به ناخنک اولیه که در مرحله II و III بیماری قرار داشتند و در طی سالهای 82-80 به درمانگاه چشم پزشکی بیمارستان امام خمینی همدان مراجعه کرده بودند انجام گرفت. بیماران انتخاب شده به دو گروه 40نفری تقسیم شدند و هرگروه به یک روش از دو روش منتخب تحت عمل جراحی قرار گرفتند. پس از 48 ساعت، یکهفته، 1 ماه، 3 ماه و 6 ماه بعد از عمل جراحی پیگیری شدند و از آنان معاینات لازم بعمل آمد. اطلاعات بدست آمده در پرسشنامه طرح درج گردید و نتایج عود و عوارض هر دو گروه توسط نرم افزار SPSS و به کمک آزمون آماری 2 مورد تجزیه تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
    در گروه Bare Sclera 28 مرد و 12 زن و در گروه Rotational Flap 21 مرد و 15 زن وجود داشت. متوسط سن بیماران در هر دو گروه 50 سال بود. از نظر شغلی کشاورزان 45% و کارمندان دفتری 10% به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را دارا بودند. میزان عود در رده سنی 50-40 سال در هر دو گروه شایعتر بود و شروع آن از ماه سوم پیگیری مشاهده شد. میزان عود در گروه Bare Sclera 9 نفر (22.5%) و در گروه Rotational Flap 4 نفر (1/11%) بود که از نظر آماری معنادار نگردید (P=0.32). عوارض در هر دو گروه وجود داشت که قرمزی محل جراحی با فراوانی (100%) در هر دو گروه یکسان بود اما از این نظر هم ارتباط معنی داری بین دو گروه بدست نیامد (P=0.15).
    در گروه Bare Sclera تعداد موارد عود بیشتر از گروه Rotational Flap است هر چند در مقایسه عود و عوارض پس از عمل در دو گروه ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت در کل می توان اعلام نمود که در هر دو روش جراحی ناخنک اولیه فراوانی عود و عوارض پس از عمل جراحی نسبتا بالاست.
    کلیدواژگان: عوارض پس از عمل جراحی، ناخنک، جراحی
  • سید محمد تقی آیت اللهی، احمد خسروی صفحه 37
    سردرد یک مشکل شایع در دوران کودکی است. اکثر مطالعات انجام گرفته در خصوص سردرد از جنبه های توصیفی برخوردار بوده و به بررسی شیوع انواع مختلف سردرد پرداخته اند. به همین دلیل و به منظور تعیین نقش عوامل موثر بر میگرن و سردرد تنشی در دانش آموزان دبستانی مطالعه حاضر بصورت مورد شاهدی انجام شده است.
    در پژوهش حاضر ابتدا 2226 دانش آموز دبستانی (136 سال) از بین چهار ناحیه آموزش و پرورش شیراز به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا دانش آموزان بر اساس معیارهای انجمن بین المللی سردرد غربال شده و سپس افراد مشکوک توسط پزشک متخصص تحت معاینه بالینی قرار گرفتند. در این مرحله 38 دانش آموز مبتلا به میگرن (7/1 درصد) و 122 دانش آموز (5/5 درصد) مبتلا به سردرد تنشی تشخیص داده شدند. در این مطالعه هر مورد مبتلا به میگرن با 3 شاهد و هر مورد مبتلا به سردرد تنشی با 2 شاهد از نظر مدرسه، سن و جنس جور شده و مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نحوه جورسازی، مدل رگرسیونی لجستیک شرطی مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج این پژوهش نشان می دهد که سابقه مثبت خانوادگی و الگوی خواب غیرطبیعی بعنوان مهمترین عوامل خطر برای مبتلایان به میگرن و سردرد تنشی می باشند. بطوریکه سابقه خانوادگی مثبت شانس ابتلا به میگرن و سردرد تنشی را به ترتیب 4/8 (95%CI: 2.8-25.4) و 9/2 (95%CI: 1.7-4.9) برابر افزایش می دهند. علاوه بر آن الگوی خواب غیر طبیعی شانس ابتلا به میگرن و سردرد تنشی را به ترتیب برابر با 6/5 (95%CI: 1.3-20.8) و (95%CI: 2.2-8.4) 4.4 افزایش می دهند. همچنین نسبت شانس ابتلا به میگرن و سردرد تنشی برای بیماری های آتوپیک (آسم، رنیت، کهیر و اگزما) برابر 4/15 و 1/2 گزارش شده است. وضعیت اجتماعی اقتصادی، دست برتری، تغذیه با شیر مادر، نحوه مطالعه، زمینه خانوادگی و نحوه زایمان کودک با انواع سردرد رابطه معنی داری را نشان نمی دهند.
    نتایج بدست آمده نشان می دهند که میگرن بعنوان یک بیماری ارثی همچنان مطرح است، در حالیکه رابطه نشان داده شده در مبتلایان به سردرد تنشی احتمالا بیشتر نشان دهنده وجود تنش در خانواده دانش آموز می باشد. همچنین الگوی خواب طبیعی می تواند نقش موثری در تسکین درد در انواع سردرد داشته باشد و در پیشگیری از حملات سردرد موثر واقع شود.
    کلیدواژگان: دانش آموزان، سردرد تنشی، عوامل اجتماعی، اقتصادی، میگرن
  • عباس زمانیان، مهدی پیله ور، حسین محجوب صفحه 43
    لیدوکایین یک تا دو درصد با یا بدون آدرنالین در اکثر جراحی های پوست استفاده می شود. مواد دیگری مثل نرمال سالین، دیفن هیدرامین و سالین باکتریواستاتیک نیز به جای آن استفاده گردیده است. هدف از این مطالعه مقایسه اثر محلول لیدوکایین یک درصد با محلول یک دهم درصد لیدوکایین در ایجاد بی حسی موضعی برای اعمال جراحی پوست می باشد. این کارآزمایی بالینی به روش سه سو کور بر روی 140 نفر از مراجعین به بخش پوست بیمارستان سینا همدان در سال 1379 انجام گردید. برای 70 نفر از گروه مذکور از محلول لیدوکائین یک درصد و برای 70 نفر دیگر از محلول یک دهم درصد لیدوکائین استفاده شد. شدت درد پس از آموزش بیمار بین صفر تا ده برای هر بیمار تعیین و ثبت گردید. نتایج حاصله با آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    51.1% از دریافت کنندگان لیدوکایین یک درصد و 9/48% از دریافت کنندگان لیدوکایین یک دهم درصد در موقع تزریق فاقد درد بودند لیکن بقیه بیماران درد خفیف داشتند (P>0.05). 3/53% از گروه دریافت کننده لیدوکایین یک درصد و7/45% از دریافت کنندگان محلول یک دهم درصد در موقع عمل فاقد درد بودند (P>0.05).
    با توجه به مقایسه اثر این دو روش می توان نتیجه گرفت که از محلول یک دهم درصد لیدوکایین می توان برای ایجاد بی حسی موضی در سطح وسیع استفاده کرد.
    کلیدواژگان: بی حسی موضعی، پوست، جراحی، لیدوکایین
  • فرزاد امامی صفحه 46
    در جریان انفارکتوس، منیزیم داخل سلولی میوکارد کاهش می یابد. از این رو استفاده از سولفات منیزیم تزریقی می تواند بعنوان یک روش درمانی مورد استفاده قرار گیرد. اما میزان و نوع اثرات آن در پرده ابهام می باشد که برای بررسی آنها این مطالعه با هدف تعیین تاثیر سولفات منیزیم در پیش آگهی داخل بیمارستانی بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد طراحی شده است. تعداد 60 بیمار مبتلا به AMI در دو گروه مساوی به طور تصادفی تقسیم شدند. در یک گروه سولفات منیزیم بصورت وریدی بادوز8mmol در طی 5 دقیقه اول و به دنبال آن 65mmol در عرض 24 ساعت بعد تزریق گردید و در گروه دیگر با میزان مساوی سرم دکستروز 5% (پلاسبو) تزریق شد. دو گروه از لحاظ مرگ و میر داخل بیمارستانی، آریتمی های بطنی و کسر خروجی (Ejection Fraction) مورد مقایسه قرار گرفتند.
    فراوانی وجود آریتمی بطنی در گروه درمانی و پلاسبو بترتیب 7نفر (23.3%) و19نفر (3/63%) بود که از نظر آماری اختلاف معنی دار بود(P=0.002). همچنین فراوانی مرگ در گروه درمانی و پلاسبو به ترتیب یک نفر (3/3%) و4 نفر(3/13%) بود که اختلاف معنی دار نبود (P=0.177). در موردEF نیز میانگین آن در گروه درمانی و پلاسبو بترتیب3/54% و 5/46% بوده و بر اساس آزمون آماری این اختلاف معنی دار بود (P=0.003). نتایج این مطالعه نشان داد که داروی سولفات منیزیم وریدی در کاهش آریتمی های بطنی پس از انفارکتوس حاد میوکارد موثر بوده و همچنین EF را نیز بطور مشخص افزایش می دهد. در مورد فراوانی مرگ و میر، با وجود کاهش آن در گروه درمانی، این مقدار کاهش از نظر آماری معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: آریتمی، انفارکتوس حاد میوکارد، سولفات منیزیم، مرگ و میر بیمارستانی
  • محمد هدی تقدیری، محمود امدادی، فاطمه اقبالیان، علیرضا توسلی، محمود جباری صفحه 50
    تشنج شایع ترین علامت عصبی، در نوزادان می باشد، بررسی رادیولوژی بیماران بر اساس شرایط هر نوزاد مبتلا به تشنج انجام میشود. در این مطالعه نقش سی تی اسکن مغزی بدون ماده حاجب در بررسی نوزاد مبتلا به تشنج مورد مطالعه قرار گرفته است.
    این مطالعه توصیفی مقطعی از خرداد سال 1381 الی خرداد 1382 روی 80 نوزاد مبتلا به تشنج بستری در بخش نوزادان بیمارستان اکباتان همدان انجام شد. از کلیه بیماران سی تی اسکن مغزی بدون ماده حاجب گرفته شد و گزارش آن در فرم مخصوص ثبت گردید. نتایج بدست آمده با آزمونهای آماری مورد نیاز تجزیه و تحلیل شدند. 65% از بیماران دارای سی تی اسکن غیرطبیعی بودند. خونریزی مغزی در 19 مورد (7/23%)، ضایعات ایسکمیک موضعی در 18 مورد (5/22%)، آنسفالوپاتی هیپوکسیک ایسکمیک در 15 مورد (7/18%)، دیس ژنزی مغزی در 8 مورد (10%) و ترکیبی از یافته های رادیولوژیک در18 بیمار(22.5%) وجود داشت.
    در این مطالعه یافته های غیر طبیعی سی تی اسکن مغزی قابل توجه می باشد. در بیشتر نوزادانی که سی تی اسکن غیر طبیعی داشتند، تشنج در فاصله زمانی 72-24 ساعت اول زندگی رخ داده و بنحو معنی داری تولد این نوزادان به دنبال یک زایمان سخت بوده است (P<0.05). از آنجا که زایمان سخت و هیپوکسی از عوامل زمینه ساز تشنج نوزادی است، شاید اقدامات زایمان و مامایی یکی از عوامل توجیه کننده یافته های فوق باشد.
    کلیدواژگان: تشنج، خفگی نوزاد، سی تی اسکن
  • بنفشه تهرانی نشاط، منصوره عزیززاده فروزی، سکینه محمد علیزاده صفحه 55
    این مطالعه، پژوهشی نیمه تجربی است که با هدف بررسی تاثیر طول مدت تزریق هپارین زیر جلدی به مدت 10 ثانیه و 30 ثانیه بر شدت درد محل تزریق در بیماران بستری در بخشهای منتخب بیمارستانهای قلب حضرت فاطمه (س) و شهید بهشتی شیراز در سال 1381 صورت گرفت. حجم نمونه این پژوهش، بر اساس مطالعه مقدماتی 167 نفر برآورد گردید که به صورت متوالی مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از چک لیست پژوهشگر ساخته که از دو بخش ویژگی های فردی و بخش مربوط به ثبت میزان شدت درد تشکیل شده بود استفاده گردید. جهت ارزیابی شدت درد از مقیاس مقایسه ای دیداری بلافاصله پس از تزریق استفاده شد. در این مطالعه داده ها با استفاده از شاخصهای مرکزی و پراکندگی و آزمون پارامتریک (t زوج) و بی پارامتریک (مان وایتنی یو وکروسکال والیس) تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج نشان داد که روش تزریق با طول مدت 30 ثانیه به طور معنی داری شدت درد را کاهش می دهد (P<0.001) به طوری که میانگین شدت درد در روش تزریق با طول مدت 10 ثانیه (38/35 ± 12/38) بیشتر از میانگین شدت درد در روش تزریق با طول مدت 30 ثانیه (62/30 ± 66/22) بود. مردان و زنان در هر دو روش تزریق با طول مدت 10 و30 ثانیه از نظر شدت درد محل تزریق اختلاف معنی داری داشتند (P<0.001) به طوری که میانگین شدت درد زنان در روش تزریق با طول مدت 10 ثانیه و 30 ثانیه بیشتر از میانگین شدت درد مردان بود. گروه های سنی در روش تزریق با طول مدت 10 ثانیه از نظر شدت درد اختلاف معنی داری داشتند (P<0.05). به طوری که بیشترین میانگین شدت درد مربوط به گروه سنی 70 61 سال و کمترین میانگین شدت درد مربوط به گروه سنی 50 17 سال بود ولی میانگین شدت درد در تمام گروه های سنی در روش تزریق با طول مدت 30 ثانیه تقریبا یکسان بوده است. بنابراین یافته های مطالعه نشان داد تزریق هپارین زیر جلدی با مدت زمان طولانی تر، شدت درد محل تزریق را خصوصا در زنان کاهش می دهد.
    کلیدواژگان: تزریق، روشها، درد، هپارین
  • گزارش های موردی
  • محمود غلیاف، محمد عباسی، فرهاد خوشجو صفحه 60
    بدخیمی زمینه ای در 10-5 درصد از بیماران مامبرانوس نفروپاتی ملاحظه می گردد. بیماران با سن بیشتر از 60 سال در ریسک بیشتری قرار دارند. در تومورهای سولید همانند کانسرکولون و ریه بیشتر دیده می شود. به نظر می رسد آنتی ژنهای تومورال در گلومرولها رسوب می کنند و متعاقبا آنتی بادی در منطقه رسوب یافته و این کمپلکس آنتی ژن و آنتی بادی سبب فعال شدن سیستم کمپلمان می گردد. نتیجه این امر آسیب سلولهای اپی تلیال و غشاء پایه گلومرول (GBM) می شود که باعث افزایش نفوذ پذیری GBM به پروتئین (پروتئینوری) می گردد. برخی مطالعات بیانگر آن است که این بیماران قبلا دچار سایر علایم بدخیمی شده اند و نئوپلازی قبلا تشخیص داده شده است، لذا Tumor Work-UP در غیاب سایر علایم مالیگنانسی (آنمی، گایاک مثبت، کاهش وزن و...) ضرورتی ندارد.
    بیمار مورد معرفی مردی 76 ساله است که مبتلا به مامبرانوس نفروپاتی می باشد و در بررسی های بعدی وجود بدخیمی متاستاتیک در ایشان به اثبات می رسد.
    کلیدواژگان: سرطان ها با منشائ ناشناخته، گلومرولونفریت مامبرانوس
  • چکیده مقالات به زبان انگلیسی
    صفحه 63